صصة اصحاب كهف

    • صصة اصحاب كهف

      در نقلهاي شيعه و سني روايت شده که ابوبکر،بعد از بيعت مداما مي گفت:اقيلوني...بيعت با من را فسخ کنيد
      ضمنا آمده است که مردم در اواخر حكومت عثمان،عليه او شوريدند و از او خواستند از خلافت استعفا دهد و وقتي امتناع او را ديدند محاصره اش کردند و او را تهديد به قتل نمودند عثمان در مقابل مي گفت:پيراهن خلافت را که خدا بر تن من نموده است از تن خود بيرون نخواهم کردو نهايتا بر سر همين اصرار کشته شد
      آيا خليفه،اختياري بر خلافت دارد و مي تواند از بيعت و خلافت استعفا دهد؟يا خلافت امري است خدادادي و خليفه،اختياري بر آن ندارد؟
      اگر اختياري ندارد و امري خدادادي است چرا و به چه حقي ابوبکر از آن استعفا کرد و چرا در انجام وظيفه تعلل مي نمود؟
      اگر هم خليفه،اختيار دارد و مي تواند استعفا دهد چرا در برابر تهديد به قتل هم کوتاه نيامد و جان بر سر اين اصرار گذاشت؟مگر حفظ جان واجب نيست؟اگر خوردن مردار در موقع خطر جاني،حلال و بلکه واجب است چرا استعفا واجب نباشد؟


      براساس مذهب عثمان که حفظ پيراهن خلافت،واجب ترين واجبات است آيا ابوبکر،کافر محسوب نمي شود؟(به دليل شانه خالي کردن از وظيفه الهي)

      و براساس مذهب ابوبکر که استعفا از خلافت حلال است آيا عثمان،کافر محسوب نمي شود؟(به دليل اصرار بر يک امر نابجا و شراکت در قتل خويش)
      آيا اين،حب دنيا نبود که صاحب خود را به قعر جهنم ابدي فرستاد؟
      خدايا به تو پناه از آتش غضب ات که رحمتي در آن نيست
      الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب